متین نجفی – خبرنگار تحریریه جوان قدس : میتوان گفت در روزگاری که همچنان فیلم های کمدی زودگذر توسط فیلمسازانی که راه فروش فیلم هایشان را پیدا کرده اند، ساخته میشوند و مخاطب نیز شاید به طور عمد بدون توجه به محتوای فیلم و صرفا برای لحظاتی خوش بودن از دیدن این آثار نمیگذرد، حضور فیلم هایی مانند «جنگل پرتقال» بر روی پرده نقره ای سینما شاید بسیاری از علاقه مندان به فیلم های ایرانی را ترغیب به رفتن به سینما کند. البته که اینچنین فیلمی به تنوع ژانری نیز کمک میکند و سبب میشود سینمای کشورمان هر چه بیشتر از تکرار سوژه ها در فیلم های مختلف، خاصه در آثار اجتماعی فاصله بگیرد.
اگر این فیلم از نظر محتوا بررسی شود، بیننده را متوجه نکات قابل تاملی میکند. در واقع «جنگل پرتقال» حاوی یک پیام مهم اخلاقی است و آن هم (( انسان بودن )) است. به نظر میرسد آرمان خوانساریان به عنوان نویسنده و کارگردان فیلم که از تجربه های شخصی خودش هم در داستان آورده، تمام تلاش خود را میکند در انتهای فیلم تمام چیزهایی که در گذشته از اصل خود دور شده اند، از جمله شخصیت های فیلم را به وسیله خودشان به جای خود بازگرداند. اصلا شاید بتوان دست سرنوشت را نیز در رخ دادن اتفاقات حس کرد؛ جایی که علی بهاریان به عنوان شخصیت اصلی فیلم برای گرفتن مدرک تحصیلی اش به شهری که در آن درس خوانده، یعنی تنکابن میرود اما به جایی میرسد که در نهایت خود را تغییر یافته و البته احتمالا اصلاح شده میبیند، انگار او باید بالاخره روزی به این شهر میآمده و به نحوی اشتباه خود را در مورد یکی از دختر های دوران دانشگاه که به او آسیب روحی زده، جبران میکرده است. با این حال، نمیتوان نگاه فیلم به موضوع آسیب های اجتماعی زنان و رد پای مدل فیلمسازی رسول صدر عاملی را که تهیه کننده این اثر هست ، نادیده گرفت؛ چرا که داستان میان علی و مریم – همان دختر آسیب دیده – تبدیل به نقطه عطف و موضوع اصلی «جنگل پرتقال» شده است.
بدون شک شخصیتپردازی «جنگل پرتقال» نیز از نقاط قوتش است و در عین حال هنرپیشهها هم به دقت انتخاب شدهاند. میرسعید مولویان در نقش شخصیت اصلی فیلم – علی بهاریان – کارش را به درستی و به اندازه انجام داده و بازی باور پذیری را ارائه کرده است. سارا بهرامی هم مانند اکثر اوقات به خوبی کار کرده و از عهده بار احساسی شخصیت مریم برآمده است. باقی بازیگران نقش های فرعی فیلم مانند رضا بهبودی نیز بازی قابل قبولی دارند.
غیر از موارد گفته شده، یکی از دیگر از موضوعاتی که فیلمساز به آن پرداخته ، نقد مسئله ((همه چیزدان پنداشتن خود)) و ((روشن فکر نما بودن)) به وسیله خلق شخصیت اصلی داستان یعنی علی بهاریان است. این فرد خشک، سختگیر از نوع شدید و در برخورد با افراد کمی کج خلق است و در عین حال بسیار پر ادعا است. او با اینکه تحصیل کرده رشته ادبیات نمایشی است اما سالها پس از فارغالتحصیلی، تنها یک نمایشنامه نصف و نیمه نوشته که آن را هم نه چاپ کرده و نه به کارگردانی سپرده تا آن را اجرا کند. خودش مدعی است که سختگیری و وسواس باعث شده تا کاری انجام ندهد اما از شواهد پیداست که در دسته افراد بی انگیزه و البته عالمان بیعمل قرار دارد. این در حالی است که علی در بطن داستان نیز متوجه میشود یکی از همکلاسی های زمان دانشجویی (هژیر) که به نظرش نسبت به او ضعیف تر بوده، حسابی در حوزه تئاتر معروف شده و نمایش هایش را روی صحنه میبرد. با همه این ها به نظر میرسد او پس از تماس هژیر و همینطور برخورد با دختری که روزی هم دانشگاهی اش بوده و پی بردن به اینکه او هنوز خاطرات تلخ گذشته را فراموش نکرده است، تا حدی در مسیر تغییر قرار میگیرد؛ تغییر و البته رها شدنی که انتهای فیلم نیز نشانه هایش در تراشیدن مو، هدیه دادن صفحه گرامافون به شخصیت مریم، پا گذاشتن به راه و شاید سفری جدید و حتی مدرک تحصیلی اش که باد آن را میبرد، دیده میشود.
با وجود تمام نکات مثبت، دیالوگ های بعضا طولانی و بدون کاربرد اما از نقاط ضعف فیلم است که شاید مخاطب از آن ها خسته شود و برایش کسل کننده باشند. برخی سکانس های فیلم نیز اضافی هستند و با حذف و یا کوتاه شدن آن ها اتفاق خاصی نمی افتد؛ مانند بخشی که علی خانه در شمال اجاره میکند و میتوان گفت تاثیر آنچنانی در جلو رفتن داستان فیلم ندارد. حتی سکانس مربوط به مهمانی شبانه که شخصیت اصلی فیلم در آن شرکت کرد نیز میتوانست به اختصار نمایش داده شود.
به لحاظ لوکیشن فیلمبرداری، کارگردان به سراغ یک جای بسیار تکراری، یعنی شمال ایران رفته اما با این حال مناظر چشم نواز جایی مثل شهسوار یا همان تنکابن توانسته رنگ و لعاب راضی کننده ای به فیلم تزریق کند. البته که طراحی صحنه و حتی طراحی لباس نیز در زیبایی بصری کار تاثیرگذار بوده اند.
در مجموع اگر میخواهید در فضای فیلم های جدی بمانید و دور از هیاهو و التهاب فیلم های ژانر درام اجتماعی، کمی با آرامش به سینما بروید، «جنگل پرتقال» به عنوان نخستین ساخته بلند آرمان خوانساریان، با در نظر گرفتن همه خوبی ها و کاستی هایی که دارد، فیلمی قابل دیدن است و ارزش تماشا دارد.
نظر شما